ترورهای ایام اغتشاش
یکی از کارهایی که توسط دشمن در ایام حوادث بعد از انتخابات به طور جدی پیگیری شد، تلاش برای انجام ترورهایی بود که بتواند نقش بنزین بر روی آتش را داشته باشد و شعله را فروزانتر و غیر قابل کنترل کند.
در همین ایام تیم های ترور توسط گروهک های تحت حمایت آمریکا و اسرائیل به شدت مشغول برنامه ریزی شدند و برخی عملیات های مهم نیز به طور مستقیم توسط موساد صورت پذیرفت.
مهمترین هدف دامن زدن و تحریک بیشتر برای اغتشاش در ایران و ناامنی منطقه بود و چندان اهمیت نداشت این شخص کدام طرفی باشد، حتی اگر یک دوست هم باشد مهم نیست، حتی اگر آن شخص مهره های خودی ای چون موسوی یا خاتمی یا کروبی هم باشد باز هم مهم نیست. مهم هدفشان است.
در همین راستا طرح های ترور فراوانی توسط وزارت اطلاعات ایران خنثی شد که البته کار تبلیغاتی زیادی بر روی آن صورت نگرفت.
از آن جمله می توان به :
- اعزام 5 تیم ترور برای موسوی توسط گروهک تروریستی منافقین، که چهار مورد آن دستگیر و یک مورد آن متواری قبل و بعد از انتخابات
- عملیات رسانه ای شبکه های خارجی و تبلیغ ترور موسوی توسط نظام (انجام ترور توسط دشمن و انداختن گناه آن به گردن نظام) که منجر به قرار دادن یکی از زبده ترین تیم های حفاظت شخصیت نظام برای او در چند روز مانده به انتخابات و همچنین انتقال چند روزه او به همراه چند لایه تیم حفاظتی محسوس و نامحسوس و ده ها محافظ زبده، توسط سپاه به یکی از مناطق شمالی کشور در همین چند ماه پیش
- تیم های تک تیرانداز ترور برای احمدی نژاد، پیش از انتخابات
- بمب گذاری در هواپیمای مسیر تهران اهواز، حامل محمد خاتمی
- ترور دانشمند هسته ای که با موفقیت انجام شد
- انجام عملیات انفجاری در حرم امام خمینی
- ترور یکی از اقوام نزدیک موسوی
- بمب گذاری در چند نقطه از شهر تهران در روز 22بهمن که همگی خنثی شد
- زمزمه ترور سعید حجاریان که سبب خارج نشدن او از زندان تا چند روز بعد از اجازه خروج او، به دلیل ترس از ترور (او خود به دلیل اقتضای کارش می دانست که می توان طعمه خوبی برای دستگاه های اطلاعاتی و دشمنان ایران، هر چند دوستان او محسوب می شوند، باشد)
البته احتمال دارد موارد فراون دیگری هم باشد که در خبرگزاری ها بازتاب داده نشد و همچنان افشا نشده باقی مانده است.
چند ماه پیش در ایام شلوغی هایی که در دانشگاه های کشور ایجاد شد، ماجرای ترور کامران دانشجو توسط خبرگزاری ها مطرح شد و باز هم دستگاه اطلاعاتی ایران بسیار مقتدرانه عمل کرد، اما متأسفانه مانور تبلیغاتی مناسبی بر روی آن صورت نگرفت.
کامران دانشجو رئیس سابق ستاد انتخابات وزارت کشور در زمان برگزاری دهمین دوره انتخابات ریاست جمهوری و وزیر فعلی وزارت علوم، تحقیقات و فناوری است که با توجه نقطه اصلی اغتشاشات در آن ایام می توانست گزینه بسیار مناسبی برای ترور محسوب شود و استفاده های فراوانی برای دشمنان و فتنه گران داشته باشد. به همین دلیل یک تیم ترور توسط موساد برای انجام عملیات عازم ایران می شود. دستگاه اطلاعاتی ایران از این موضوع مطلع می شود و آنها را در خاک ایران تحت نظر قرار می دهد. رئیس جمهور و وزیر علوم که ز این موضع مطلع شده بودند، همکاری های لازم را نیز با اطلاعات انجام می دهند و تمام تیم ترور توسط سربازان گمنام امام زمان دستگیر می شوند.
البته نباید فراموش کرد زمانی که شخصی برای ترور مورد شناسایی قرار گیرد و سیستم اطلاعاتی بخواهد اعضای تیم را دستگیر کند، همکاری شخص هدف ضروریست و نباید فراموش کرد، این همکاری ممکن است به قیمت جان شخص هدف هم تمام شود و به شجاعت زیادی نیاز دارد.
اما نکته جالب در این است که برخی از خبرگزاری های سبز زمانی که این خبر منتشر شد، آن را به شکلی تمسخرآمیز منتشر کردند و باز هم سعی در ایجاد این فضا را داشتند که دولت قصد مظلوم نمایی دارد.
با شنیدن این موارد است که می توان به علت تخریب فراوان دستگاه های امنیتی کشور توسط جریان فتنه پی برد و بزرگی کار و اهمیت این دستگاه ها را برای کشور شناخت.
لرزه در خانه امن
یکی از خطرناکترین چیزهایی که یک حکومت را تهدید می کند، فساد در حاکمان آن جامعه است و یکی از فسادزاترین چیزهایی که می تواند برای حکومت ها وجود داشته باشد تجمع قدرت، در یک گروه خاص است که هیچ گونه نظارتی بر آنها نباشد و به قول خودمان به اصل پاسخ گویی پایبند نباشند. این یک اصل است که : قدرت، فساد می آورد. البته این اصل زمانی برقرار است که صاحب قدرت تقوا نداشته باشد و نظارتی بر قدرت او نباشد.
بعد از دولت کارگزاران و در ادامه آن دولت اصلاحات در ایران، حاشیه امنی شکل گرفت و رشد کرد، که هرگونه تعرض از طرف هر مقامی با خطرات فراوانی همراه بود و یک اصل اساسی در آن حکم فرما بود؛ هر کس در هر رده ای وارد این حاشیه امن قدرت شود، در قبال هر جرمی از بالاترین درجه مصونیت برقرار است و در صورتی که هر کدام از افراد این حاشیه امن مورد تعرض هر دستگاهی قرار بگیرد، تمام اعضای دیگر با تمام قوا به کمک او خواهند شتافت. این کمک بسته به نوع آن از طرف سطوح مختلف این حاشیه صورت خواهد گرفت.
دیگر برای افرادی که به مراودات پشت پرده سیاست آشنایی داشتند این یک امر بدیهی بود که برای پیشرفت و دستیابی به رده های بالاتر شغلی باید وارد این حاشیه امن شوند وگرنه به همین راحتی ها از پیشرفت خبری نخواهد بود. به تبع ورود افراد به این حاشیه امن، کم کم اعضای آن عادت می کردند که مجاز به انجام هرگونه تخلف و فرار از پاسخ گویی در قبال تخلف خود هستند.
از جمله موارد بارزی که می توان به امنیت بالای افراد حاضر در این حاشیه اشاره کرد، ماجرای موسویان، (عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در زمان آقای خاتمی)، است. وزارت اطلاعات با احراز اسناد جاسوسی وی و ارائه آن به رئیس جمهور (احمدی نژاد) در پی کسب اجازه برای دستگیری وی برآمد که این اقدام با مخالفت جدی آقای هاشمی رفسنجانی مواجه می شود. بعد از تمام رایزنی ها و تلاشهایی که توسط وزیر سابق اطلاعات صورت می پذیرد، سرانجام به حبس خانگی موسویان قناعت می شود و خواستار کاهش سطح دسترسی اطلاعاتی او می شوند و اعلام می کنند که ایشان نباید در جلسات مجمع حضور پیدا کنند. این حداقل کاری بود که وزارت اطلاعات می توانست انجام دهد. رسانه ها و روزنامه ها، بسته به نوع جریان سیاسی خود در قبال این موضوع، موضع گیری کردند. روزنامه کیهان اعلام کرد، موسویان جاسوس است و باید محاکمه شود. تمام این داد و فریادها و پیگیری ها ره به جایی نمی برد و آقای موسویان با استفاده از نفوذ آقای هاشمی از حبس خانگی خارج و فردای آن روز در کنار آقای هاشمی در صندلی جلو در یک همایش شرکت و تمام رسانه ها این عکس را چاپ می کنند. جالب است بدانید وزارت اطلاعات با نفوذ به مسیر ارتباطی آقای موسویان با کشور مطبوع خود اقدام به ضبط مکالمات وی کرد. (اینها مطالبیست که در رسانه های آن ایام منتشر شد)
آقای موسویان در حاشیه امن قدرت قرار داشت و توانست به همین راحتی در قبال چنین جرم بزرگی مصون بماند و حتی از روزنامه کیهان هم شکایت کند. با این احوال دیگر کسی نمی توانست تصور برخورد نظام با رده های بالاتر و اصلی این حاشیه امن را داشته باشد.
اما امروز بعد از حوادث بعد از انتخابات مردم شاهد برخورد با آن رده های اصلی و به تبع آن مفسدان اقتصادی دانه درشت (هر چند در حدی که هنوز قابل قبول نیست) هستند.
از آن جمله می توان به تعرض دستگاه قضا به امنیت خانه امن دیروز اشاره کرد که شامل دستگیری و زندانی آقای مرعشی (برادر زن آقای هاشمی)، دستگیری و بازداشت و تشکیل پرونده و دادگاهی کردن لاهوتی، فرزند فائزه هاشمی (نوه آقای هاشمی) و از همه مهمتر صدور حکم جلب مهدی هاشمی (فرزند آقای هاشمی) می شود.
این اقدامات نظام سبب لرزه در خانه امن شده و مردم را به برخورد با فسادهای زنجیره ای امیدوار کرده است.
عزم دولت و نظام برای این برخوردها و برهم زدن این حاشیه امن قدرت بود که یکی از اصلی ترین دلایل اغتشاشات بعد از انتخابات شد. این را مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی های خود پیش بینی می کند. ایشان از دولت درخواست می کنند که با مفاسد برخورد کند و پیش بینی می کنند، زمانی که این کار آغاز شود ابتدا صداهای مخالفت بلند خواهد شد و وقتی ادامه پیدا کند و سرانجام به صورت جدی انجام شود، آن زمان با فریادهایی بلند مواجه خواهید بود.
این پیش بینی مقام معظم رهبری چند روز بعد از مناظره احمدی نژاد و موسوی با انتشار نامه آقای هاشمی رفسنجانی محقق شد و آقای هاشمی وعده فوران آتشفشان خشم و اغتشاشات در کشور را به مردم و رهبری دادند.
امروز که با افشای اسناد متعدد و فراوان ارتباط این حاشیه امن با اغتشاشات محرز می گردد که از آن جمله می توان به اقدامات مهدی هاشمی و فائزه هاشمی و در آخرین مورد هم که ماجرای مرگ ترانه موسوی و ارتباط آن با مهدی هاشمی اشاره کرد، می توان پیش بینی از هم گسستن این حاشیه امن قدرت در یک سطح وسیع را داشت.
البته این را هم نباید فراموش کرد که رهبر معنوی و اصلی این حاشیه امن قدرت، خود دچار چالش های جدی در قدرت خود شده است که مهمترین آن را می توان در آخرین جلسه شورای خبرگان رهبری مشاهده کرد. در این جلسه از 18 سخنرانی که به ایراد سخنرانی پرداختند 16 نفر از آنها اقدام به انتقاد جدی از آقای هاشمی پرداختند.
البته در آخر این نکته اساسی را نباید فراموش کرد که آقای هاشمی دشمن نیست، بلکه یکی از خودی هاست که به دلایلی که شاید در آینده به آن خواهیم پرداخت دچار اشتباهات و ضررهای بسیار بزرگ برای نظام شده اند و تا زمانی که مقام معظم رهبری در قبال ایشان موضع تندی اتخاذ نکرده اند ما نیز نباید تندروی داشته باشیم، اما روشنگری از وظایف ماست.
سخنرانی مهم و جالب حجت الاسلام ذوالنور
سایت فتیان سخنرانی مهمی از صحبتهای آقای ذوالنور در مورد ماجراهای پس از انتخابات قرار داده است، که برای دانلود راحت تر به پنچ قسمت تقسیم شده است. پیشنهاد می کنم حتماً دوستان این سخنرانی را دانلود و با دقت گوش کنند. (در صورت امکان اقدام به پخش این سخنرانی بین دیگر دوستان هم کنید)
مطمئن باشید جواب بسیاری از سوالات را در این سخنرانی پیدا خواهید کرد. از جمله موضوع آقای هاشمی و مواضع رهبری.
لازم به ذکر است در ایام انتخابات، آقایان اصلاح طلب و اپوزوسیون هرگز حاظر به مناظره با آقای ذوالنور نمی شدند. و جالب است بدانید از مواجهه با ایشان در پشت میز مناظره واهمه داشتند. تنها در یک مورد از قبول مناظره با ایشان مطلع شدیم که در آن مورد هم آقایان در لحظه آخر در پشت میز حضور پیدا نکردند.
ماجرا از این قرار بود که به چند تن اصلاح طلبان از جمله آقای مجید انصاری و اگر اشتباه نکنم خانم الهه کولایی و چند تن دیگر که اکنون حضور ذهن ندارم، پیشنهاد مناظره داده می شود که هر کدام به شکلی از این حضور فرار می کنند و سرانجام در دقیقه نود آقای تاج زاده این ناظره را می پذیرند. جالب است بدانید، ایشان بدون هیچ گونه اعلام قبلی در این مناظره حضور پیدا نمی کنند و باز هم از مناظره با آقای ذوالنور فرار می کنند.
اما نکته خنده دار اینجاست که درست در همین ایام، ستادهای آقایان موسوی و کروبی و تشکل غیرقانونی انجمن اسلامی (طیف علامه) در نشریاتی که در برخی از دانشگاه ها منتشر می کنند، خبر از فرار اصولگرایان و حامیان انقلاب برای مناظره با اصلاح طلبان می شوند.
بر روی لینک دانلود کلیک کنید تا به صفحه فتیان وارد و از آنجا دانلود کنید :
http://fetyan.net/newsdetail-13-fa.html
موضوع احتمالی بیانیه بعدی موسوی :
سبزهای خداجو تا اطلاع ثانوی از حضور در VOA خودداری کنند
مثل است که می گویند : هرکه از هرچه می ترسد سرش می آید . . .
بعد از انتشار خبر ازدواج یکی از معاونت های وزارت خارجه انگلیس با همجنس خود که سبب وحشت سبزهای انگلیس نشین، از جمله آقای مهاجرانی شده بود، اینبار خبرهای رسمی ای مبنی بر سوءاستفاده های جنسی از مجریان زن شبکه VOA توسط مدیران این شبکه در رسانه ها منتشر شده است که سبزهای آمریکانشین را هم نگران کرده است.
مثل اینکه این سبزها هرکجا پای می گذارند، چند روز بعد خبرهایی از این دست به نُقل محفل رسانه ها تبدیل می شود.
البته در ایام اغتشاشات هرچه این آقایان صبر کردند تا اینگونه خبرها از زندانهای ایران هم منتشر شود، خبری نشد و به ناچار، خود دست به کار شدند و دست به شایعه سازی زدند.
حالا خدا می داند خبر بعدی (از این دست اخبار) از کدام محفل متصل به این مردمان خداجو منتشر خواهد شد.
امر به معروف و نهی از منکر مسئولین توسط وبلاگ
دعواهای سیاسی سبب شده بود تا بسیاری از مردم تصور کنند، رسانه ها جز ابزاری برای این درگیری ها کارایی دیگری نخواهند داشت و متأسفانه دستگاه های دولتی و خود رسانه ها از نقش های مثبت رسانه غافل شده اند.
یکی از این کارها تذکر به مسئولین برای اصلاح عمل خود به دور از هرگونه درگیری و مناقشه و غرض ورزی است. اقدامی که هم خیر دنیا و هم خیر آخرت برای تمام طرفین ماجرا را به دنبال خواهد داشت.
خبری مبنی بر هزینه هنگفت تاج گلهایی که برای مراسم ترحیم پدر آقای حسینی، وزیر ارشاد که در مسجد قرار گرفته بود، در خبرگزاری جهان درج شده بود. هزینه این تاج گلهای بلامصرف تا صدملیون تومان هم تخمین زده شد، که از سوی نهادهای دولتی و انتظامی و . . . سفارش داده شده بود.
هرچه فکر کردیم هیچ خیری در این کار نتوانستیم پیدا کنیم. از طرفی هرچند جناب آقای حسینی می توانست مانع این امر شود، اما نباید توقع چندانی هم از ایشان که داغ دیده بودند داشت. از طرفی در صورت رد کردن تاج گلها شاید بی احترامی تلقی می شد، مگر اینکه ایشان در چند روز قبل به فکر می بودند که به همه دستگاه ها اطلاع دهند تا چنین اقدامی انجام نشود که باز هم کار بسیار دشوار و شاید غیرممکنی باشد. از طرف دیگر نهادهای مسئول هم به دلیل عرف شدن این عمل خود را ملزم به این کار می دیدند (هر چند نادرست).
این اقدام خبرگزاری جهان می تواند فتح بابی برای یک کار خیر که سبب جلوگیری از اسراف این مبالغ هنگفت می شود، باشد.
البته اقدام وبلاگهای ارزشی هم می تواند در توجه دادن مسئولین به این گونه موارد مؤثر واقع شود.
در آخر این نکته هم قابل ذکر است که، یکی از راه های خوب و مناسب برای امر به معروف و نهی از منکر مسئولین توسط مردم که مورد تأکید مقام معظم رهبری هم بود، همین وبلاگها می تواند باشد.
نهی از منکر یک وبلاگ نویس مشهور
موردی دیگر از امر به معروف و نهی از منکر توسط وبلاگ اینبار توسط حسین قدیانی نویسنده کتاب "نه ده" صورت گرفته است. مطلب ایشان به عینه قرار داده شده است. امیدواریم تا اینگونه اقدامت به یک روال موثر در فضای مجازی تبدیل شود.
از نکات قابل توجه این مطلب حسین قدیانی که خود را دادش حسین بچه بسیجی ها می خواند بازدید بالای وبلاگ ایشان و تاثیر گذاری آن بر تعداد زیادی از جوانان مذهبی است. تا آنجا که این مطلب در عرض یک روز دارای 150 نظر می شود. که این امر در فضای وبلاگ نویسی قابل توجه است.
اگر تا یک هفته دیگر تبلیغات بلاگفا از صفحه این وبلاگ که مزین به نام قطعه ای از قطعات بهشت زهرا است برداشته نشود شما را از فیض حضور "قطعه 26" در این فضای مجازی محروم خواهم کرد و برخلاف میلم ناچار تمنای دوستان را اجابت و سایتی مستقل راه خواهم انداخت. من نمی دانم شما دولتی هستید یا خصوصی. اگر دولتی هستید پس وای بر شما با این تبلیغاتتان و اگر خصوصی هستید باز هم وای بر شما که آگاهی را به آگهی فروخته اید.
قطعا خروج "قطعه 26" از بلاگفا به ضرر شما تمام می شود؛ بد جوری هم به ضرر شما تمام می شود. این را هم بدانید من کاری با قواعد حاکم بر سیستم تبلیغاتی شما ندارم اما هرگز دوست ندارم این مکان مقدس آلوده به تبلیغ شتر مرغ های لختی شود که می خواهند در تور مسافرتی آنتالیا کنار ساحل بی عفتی تخم دو زرده بکارند. تبلیغات باید باشد اما اسلامی و در راستای سیاست های جمهوری اسلامی. بدانید خروج "قطعه 26" از بلاگفا منجر به راه اندازی سایتی خواهد شد که متعاقب آن وبلاگ بچه بسیجی ها را هم قادر است نمایش و پوشش دهد. در این باره با تعدادی از بزرگان نظام هم صحبت کرده ام و اگر خطای تان را اصلاح نکنید این کار را عملی خواهم کرد. در آن صورت آن کسی که متضرر می شود شما هستید. این را بدانید که همین الان هم به خاطر تبلیغات غیر اسلامی پای تان گیر است و اگر جلوی این تبلیغات غیر قانونی گرفته نشود بنده شخصا از شما شکایت خواهم کرد؛ چه در بلاگفا باشم چه نباشم. قرار نیست متن من روضه ام البنین باشد تبلیغ شما بازی عروسکها.
این را دیگر نمی خواستم بگویم؛ اگر تبلیغات تان را اسلامی و در چهارچوب قوانین جمهوری اسلامی نکنید نهادهای مسئول خواب بدی برای تان دیده اند. خلاصه از ما گفتن بود. ما در اینجا مستاجر شما نیستیم. این شما هستید که مستاجر جمهوری اسلامی و خون 300 هزار شهید هستید. اینجا هر چند فضای مجازی است اما خانه ماست و خانه ما می دانید که "بیت رهبری" است. این اخطار را جدی بگیرید، و تبلیغات خود را متناسب با شئون اسلامی کنید، به نفع تان است و الا منجر به حذف کامل بلاگفا خواهد شد. در این باره اگر لازم باشد حتما با رهبر عزیزمان هم صحبت خواهم کرد.
این را هم بگویم؛ اگر تا فاصله این یک هفته وبلاگ "قطعه 26" از طرف بلاگفا مسدود شود و یا هر بازی دیگری برای آن در بیاورید عواقب آن با مدیران بلاگفا خواهد بود و یکی از عواقب آن این است که منجر به حذف سریعتر بلاگفا از فضای مجازی خواهد شد. در خانه اگر کس است یک حرف بس است.
متاسفانه جرم دیگر بلاگفا این است که تبلیغاتش در "قطعه 26" که قطعه ای از قلب هر بچه بسیجی است به نحو آشکاری غیر اخلاقی تر و مستهجن تر از دیگر وبلاگ هاست و وای به حالتان اگر این کار را عامدانه انجام داده باشید که جرم شما را چند برابر می کند. پربیننده بودن قطعه 26 به بیننده های آن یعنی بسیجیان حضرت ماه برمی گردد و دلیلی برای سوء استفاده شما نمی شود که همان تبلیغات سایتهای آنطرف آبی را شما هم تکرار کنید.
والسلام. داداش حسین بچه بسیجی ها.
http://ghadiani.blogfa.com و http://www.ghadiany.ir
سایت جندالله و عکس هایی از آن
این عکس های صفحات یکی از سایتهای اصلی وابسته به گروهک تروریستی عبدالمالک ریگی (جندلله) می باشد که تقریباً شبیه به یک خبرگزاری با یک یا دوبار آپدیت در روز ایفای نقش می کند.
اما در این سایت تصاویری وجود داشت که برایم جالب بود.
1- این عکس مولوی عبدالحمید، امام جمعه مسجد مکی زاهدان است. همانطور که می بینید این سایت عکس ایشان را با کادری که نمایی از یک چهره مقدس را تداعی کند، به همراه متن مصاحبه ایشان با یکی از نشریات جنبش سبز که در دانشگاه سیستان و بلوچستان منتشر می شود، قرار داده است. جالب است بدانید در این مصاحبه سوالاتی توسط این نشریه سبز از مولوی عبدالحمید پرسیده می شود که هرکدام به شکلی سبب حساسیت های قومی و مذهبی بوده است. البته این سایت معمولاً متن خطبه های مولوی عبدالحمید را به طور مشروح گزارش می دهد و از ایشان به عنوان چهره ای که مورد حمایتشان است یاد می کنند.
البته این سوال هنوز پابرجاست، آیا مولوی عبدالحمید با توجه به محبوبیتی که میان برخی از اعضای جندالله و یا لااقل صاحبان این خبرگزاری وابسته به جندالله دارد، واقعاً نمی تواند در سخنرانی های خود و یا لااقل جلسات خصوصی خود این تروریستها را مورد عتاب قرار دهد. و آیا تنها محکومیت خشک و خالی و اعلام برائت ظاهری (بدون صدور هیچ گونه فتوایی که جواز مقابله عملی جوانان بلوچ و سنی را با گروهک جندالله بدهد)، آنهم تنها در مواقعی که جنایتی توسط این گروهک اتفاق افتاده و در عملیات تروریستی ای مردم بی گناهی قتل عام شده اند، که در آن زمان هم این بیانات تحت فشار افکار عمومی صورت می پذیرد.
این موضوع مرا یاد ماجرای یکی از روحانیون مجاهد انداخت که در لیست سیاه و یا همان لیست ترور منافقین قرار گرفته بود. زمانی که به او این خبر را دادند، در اقدامی تعجب برانگیز سجده شکر به جای آورد. اطرافیان از او علت این سجده را جویا شدند و ایشان جواب دادند :
"من افتخار می کنم که در لیست دشمنان، دشمنان خدا قرار گرفته ام". این روحانی وارسته دشمنی با دشمنان خدا را افتخار و حتی وظیفه می دانست.
حالا باید این سوال را با توجه به نوع نگاشتن مطالب و موضع گیری هایی که در این سایت از مولوی عبدالحمید صورت می گیرد، مطرح کرد که : آیا ایشان تا به حال افتخار دشمنی با دشمنان خدا را کسب کرده است؟ این افتخار که هیچ، آیا تا به حال از این ننگ که قاتلان صدها انسان بی گناه از او به نیکی یاد کنند خلاصی یافته است؟
2- نکته جالب دیگر نیز که متوجه شدم در مورد افراد آنلاین بود. زمانی که گوشه پایین سمت چپ سایت را نگاه می کردم و اسامی افراد عضو و آنلاین را چک می کردم دیدم یکی از افراد عضو سایت علامت جنبش سبز را به عنوان لوگوی خود انتخاب کرده.
توضیح در مورد عکس سوم : این قسمت بالای سایت است و عکس بالا سمت چپ، پرچمی است که این گروهک برای آنچه بلوچستان مستقل می نامد، انتخاب کرده؛ عکس پایین آن، عبدالمالک ریگی است که آنها او را "رهبر مقاومت و انتفاضه بلوچستان امیر عبدالمالک بلوچ" می نامند و سومین عکس هم آرم گروهک تروریستی جندالله است و سرانجام در مورد آن روحانی و شمشیری که در متن خبر میبینید، مربوط به خبریست که خواستار اقدام نظامی همه مردم بلوچ علیه نظام اسلامی و کشتار شیعیان و مردم و ناامنی منطقه شده است.
البته از نکات جالب دیگر که میتوان به راحتی متوجه آن شد، حمایت های تلویحی و گاهی نیز صریح این سایت ها و خود گروهک از جنبش سبز می باشد که حتی گاهی در نمود بیانیه هم اعلام می شود، که از آن جمله می توان به بیانیه عبدالمالک پیش از دستگیری در مورد آمادگی این گروهک برای آموزش نظامی جوانان سبز اشاره کرد.
البته اخیراً این حمایتهای دوطرفه، جنبش سبز و گروهک تروریستی جندالله به شکلی بسیار عیان و بی پرده ابراز می شود، تا آنجا که اگر نوشته های سایتهای وابسته به جندالله را مطالعه کنید از جنبش سبز به عنوان دوست و گروهی که هدفی مشترک با جندالله را دنبال می کنند مواجه خواهید شد.
چرا مدتی مطلب ننوشتم
متاسفانه مدتی بود هر چه تلاش کردم تا عکسهایی را که آپلود کرده ام در وبلاگ قرار دهم که اجازه این کار داده نمی شد. ابتدا تصور کردم ایراد از سایتهایی است که آپلود را توس آن انجام می دهم که بعد متوجه شدم این هم نمی تواند باشد زیرا پیش از این توسط همین سایتها عملیات آپلود را انجام می دادم. از سایتهایی که دیگر وبلاگها برای آپلود عکس از آن استفاده می کردند استفاده کردم اما مشکل همچنان پا برجا بود.
با توجه به این که مشکل از زمانی برایم ایجاد شد که مطلب حسین قدیانی در مورد بلاگفا را در وبلاگم قرار دادم این احتمال را می دهم که این مشکل تعمدی ایجاد شده باشد.
به هر ترتیب بعد از مدتی توانستم با استفاده از سایت http://irupload.ir عملیات آپلود و درج عکس را انجام دهم.
سرنوشت کاروان آزادی در دستان سید حسن
سید حسن نصرالله در سخنرانی بسیار مهم خود در مورد کاروان آزادی و حمله صهیونیستها به آن بعد از ارائه تحلیل استراتژیک از توازن قوا در منطقه و ورود نقش ترکیه به این توازن جمله ای بسیار مهم و سرنوشت ساز را مطرح کرد.
او در مورد افرادی که در کاروان آزادی بودند و به اسارت درآمدند و یا کشته شدند جملاتی را گفت و سپس اعلام کرد : "اسرائیل به خوبی می داند، حزب الله اسیران خود را تنها نمی گذارد" و بعد از آن سخن از فرستادن افرادی برای شرکت در کاروانهای آزادی به میان آورد.
اگر کمی به این جمله دقت شود متوجه نکته بسیار مهمی خواهیم شد که می تواند سرنوشت کاروانهای آزادی و به تبع آن منطقه را تغییر دهد.
اگر در کاروانهای آزادیای که در آینده اعزام می شوند، افرادی از حزب الله وجود داشته باشند، در این صورت اسرائیل باید با سیاست بیشتری با آن کاروان برخورد کند و در مورد حمله وحشیانه به آن باید تجدید نظر کند. زیرا در صورت کشته شدن و یا به اسارت در آمدن این نیروهای حزب الله، اسرائیل بر خلاف جنایات پیشین خود باید انتظار انتقامی غیردیپلماتیک را بکشد و این انتظار برای اسرائیل دارای تبعات بسیار ناگوار و حتی خطرناکی از لحاظ اقتصادی و سیاسی و امنیتی خواهد بود. زیرا حزب الله در زمینه گرفتن گروگان از اسرائیل جهت انجام معامله، دارای تبحر و سابقه و امکانات زیادی است و این موضوع را در موارد مختلف به اثبات رسانیده است.
کشتن و یا اسارت نیروهای وابسته به حزب الله که احتمالاً در کشتی های آزادی بعدی حضور خواهند داشت برای اسرائیل به راحتی امکان نخواهد داشت، زیرا حزب الله بر خلاف دیگر دست اندرکاران کشتی آزادی اسیر امور دیپلماتیک نخواهد بود و امکان انجام هرگونه اقدام عملی برایش وجود خواهد داشت.
اما در صورتی که حزب الله به طور عملی وارد موضوع کشتی های آزادی شود و به عبارتی بهانه لازم برایش مهیا شود تا بتواند در این موضوع جهانی ایفای نقش کند در این صورت اسرائیل زیان دوم که بزرگتر از موضوع انتقام حزب الله است، نصیبش می شود. زیرا اگر موضوع انتقام و یا بازی قدیمی اسیر در مقابل اسیر و خون در مقابل خون میان اسرائیل و حزب الله تکرار شود و مانند دفعات گذشته حزب الله در این بازی پیروز شود، آنگاه دنیا به نتیجه بزرگی خواهد رسید که می تواند برای اسرائیل خطرناک باشد. افکار عمومی دنیا بعد از آنکه کم اثری راه های دیپلماتیکی در احیای خون کشته ها و یا بازپس گیری اسرای کشورهای مختلف را مشاهده کنند و به مؤثر بودن شیوه عملی حزب الله در انتقام و یا آزادی نیروهایش پی ببرند، دیگر نه تنها مقاومت حماس و حزب الله در مقابل اسرائیل در این سالها توجیه خواهد یافت و جریان صلح و غرب گرا به انزوا کشیده خواهد شد بلکه به الگویی برای دیگر آزادی خواهان جهان و زخم دیده ها از اسرائیل و حتی آمریکا تبدیل خواهد شد و موضوع طرح های صلح خاورمیانه با چالشی جدی در افکار عمومی دنیا مواجه خواهد شد.
اما از نکات مهم دیگری که در این بین باید یادآور شد اهمیت شکسته شدن محاصره غزه است. معنای شکسته شدن این محاصره، پیروزی کامل و بسته شدن پرونده جنگ 22 روزه غزه به نفع حماس و جریان مقاومت خواهد بود.
وداع با بلاگفا
دیگر بلاگفا مکان امنی برای افرادی که قصد دارند فعالیتی آزاد در فضای اینترنت داشته باشند و نوشتارهای خود را در فضای مجازی و جهانی اینترنت برای دیگران به اشتراک بگذارند و یا در جنگ نرمی که امروز درگیر آن هستیم مخلصانه و متعهدانه شرکت کنند نیست.
بلاگفا در کنار وبلاگهایی که طبق قوانین اینترنت در ایران مسدود می کند، اقدام به فیلتر تعدادی از وبلاگهای جوانان مذهبی و متعهد، با بهانه هایی واهی کرده است.
این اقدام سبب کوچ صاحبان وبلاگهایی که به آزادی بیان در چهارچوب قانون و حفظ حرمت کلام دیگران، هرچند مخالف، پایبند هستند، شده است.
البته این موضوع را به همه دوستان یادآور می شوم که اگر این اقدام بلاگفا در سانسور نوشته های جوانان انقلابی این مملکت جدی شود و آقای شیرازی مدیر بلاگر بلاگفا دست خود را در دستان آنانی که ما آنها را فتنه گر می خوانیم بگذارد و حمایتهای دوطرفه علنی، به وجود آید، کوچ وبلاگ نویسهای انقلابی از بلاگفا تنها اعتراض به بلاگفا نخواهد بود و اعتراض ها به عرصه ای وسیع تر و حتی ضربه زدن به بلاگفا منجر خواهد شد.
بلاگفا ضعف های فراوانی دارد که به آنها پرداخته نشده است. آسیب زدن به آزادی جوانان انقلابی سبب خواهد شد این ضعف ها مورد بررسی جوانان انقلابی قرار گیرد و فلسفه وجودی بلاگفا که کسب درآمد از فضای مجازی برای صاحب این بلاگر است را با چالشی جدی مواجه کند.
تا چند روز آینده آدرسی جدید در بلاگری دیگر برای وبلاگ خود انتخاب خواهم کرد و به همه دوستان انقلابی نیز این پیشنهاد را می کنم.