لرزه در خانه امن
یکی از خطرناکترین چیزهایی که یک حکومت را تهدید می کند، فساد در حاکمان آن جامعه است و یکی از فسادزاترین چیزهایی که می تواند برای حکومت ها وجود داشته باشد تجمع قدرت، در یک گروه خاص است که هیچ گونه نظارتی بر آنها نباشد و به قول خودمان به اصل پاسخ گویی پایبند نباشند. این یک اصل است که : قدرت، فساد می آورد. البته این اصل زمانی برقرار است که صاحب قدرت تقوا نداشته باشد و نظارتی بر قدرت او نباشد.
بعد از دولت کارگزاران و در ادامه آن دولت اصلاحات در ایران، حاشیه امنی شکل گرفت و رشد کرد، که هرگونه تعرض از طرف هر مقامی با خطرات فراوانی همراه بود و یک اصل اساسی در آن حکم فرما بود؛ هر کس در هر رده ای وارد این حاشیه امن قدرت شود، در قبال هر جرمی از بالاترین درجه مصونیت برقرار است و در صورتی که هر کدام از افراد این حاشیه امن مورد تعرض هر دستگاهی قرار بگیرد، تمام اعضای دیگر با تمام قوا به کمک او خواهند شتافت. این کمک بسته به نوع آن از طرف سطوح مختلف این حاشیه صورت خواهد گرفت.
دیگر برای افرادی که به مراودات پشت پرده سیاست آشنایی داشتند این یک امر بدیهی بود که برای پیشرفت و دستیابی به رده های بالاتر شغلی باید وارد این حاشیه امن شوند وگرنه به همین راحتی ها از پیشرفت خبری نخواهد بود. به تبع ورود افراد به این حاشیه امن، کم کم اعضای آن عادت می کردند که مجاز به انجام هرگونه تخلف و فرار از پاسخ گویی در قبال تخلف خود هستند.
از جمله موارد بارزی که می توان به امنیت بالای افراد حاضر در این حاشیه اشاره کرد، ماجرای موسویان، (عضو تیم مذاکره کننده هسته ای در زمان آقای خاتمی)، است. وزارت اطلاعات با احراز اسناد جاسوسی وی و ارائه آن به رئیس جمهور (احمدی نژاد) در پی کسب اجازه برای دستگیری وی برآمد که این اقدام با مخالفت جدی آقای هاشمی رفسنجانی مواجه می شود. بعد از تمام رایزنی ها و تلاشهایی که توسط وزیر سابق اطلاعات صورت می پذیرد، سرانجام به حبس خانگی موسویان قناعت می شود و خواستار کاهش سطح دسترسی اطلاعاتی او می شوند و اعلام می کنند که ایشان نباید در جلسات مجمع حضور پیدا کنند. این حداقل کاری بود که وزارت اطلاعات می توانست انجام دهد. رسانه ها و روزنامه ها، بسته به نوع جریان سیاسی خود در قبال این موضوع، موضع گیری کردند. روزنامه کیهان اعلام کرد، موسویان جاسوس است و باید محاکمه شود. تمام این داد و فریادها و پیگیری ها ره به جایی نمی برد و آقای موسویان با استفاده از نفوذ آقای هاشمی از حبس خانگی خارج و فردای آن روز در کنار آقای هاشمی در صندلی جلو در یک همایش شرکت و تمام رسانه ها این عکس را چاپ می کنند. جالب است بدانید وزارت اطلاعات با نفوذ به مسیر ارتباطی آقای موسویان با کشور مطبوع خود اقدام به ضبط مکالمات وی کرد. (اینها مطالبیست که در رسانه های آن ایام منتشر شد)
آقای موسویان در حاشیه امن قدرت قرار داشت و توانست به همین راحتی در قبال چنین جرم بزرگی مصون بماند و حتی از روزنامه کیهان هم شکایت کند. با این احوال دیگر کسی نمی توانست تصور برخورد نظام با رده های بالاتر و اصلی این حاشیه امن را داشته باشد.
اما امروز بعد از حوادث بعد از انتخابات مردم شاهد برخورد با آن رده های اصلی و به تبع آن مفسدان اقتصادی دانه درشت (هر چند در حدی که هنوز قابل قبول نیست) هستند.
از آن جمله می توان به تعرض دستگاه قضا به امنیت خانه امن دیروز اشاره کرد که شامل دستگیری و زندانی آقای مرعشی (برادر زن آقای هاشمی)، دستگیری و بازداشت و تشکیل پرونده و دادگاهی کردن لاهوتی، فرزند فائزه هاشمی (نوه آقای هاشمی) و از همه مهمتر صدور حکم جلب مهدی هاشمی (فرزند آقای هاشمی) می شود.
این اقدامات نظام سبب لرزه در خانه امن شده و مردم را به برخورد با فسادهای زنجیره ای امیدوار کرده است.
عزم دولت و نظام برای این برخوردها و برهم زدن این حاشیه امن قدرت بود که یکی از اصلی ترین دلایل اغتشاشات بعد از انتخابات شد. این را مقام معظم رهبری در یکی از سخنرانی های خود پیش بینی می کند. ایشان از دولت درخواست می کنند که با مفاسد برخورد کند و پیش بینی می کنند، زمانی که این کار آغاز شود ابتدا صداهای مخالفت بلند خواهد شد و وقتی ادامه پیدا کند و سرانجام به صورت جدی انجام شود، آن زمان با فریادهایی بلند مواجه خواهید بود.
این پیش بینی مقام معظم رهبری چند روز بعد از مناظره احمدی نژاد و موسوی با انتشار نامه آقای هاشمی رفسنجانی محقق شد و آقای هاشمی وعده فوران آتشفشان خشم و اغتشاشات در کشور را به مردم و رهبری دادند.
امروز که با افشای اسناد متعدد و فراوان ارتباط این حاشیه امن با اغتشاشات محرز می گردد که از آن جمله می توان به اقدامات مهدی هاشمی و فائزه هاشمی و در آخرین مورد هم که ماجرای مرگ ترانه موسوی و ارتباط آن با مهدی هاشمی اشاره کرد، می توان پیش بینی از هم گسستن این حاشیه امن قدرت در یک سطح وسیع را داشت.
البته این را هم نباید فراموش کرد که رهبر معنوی و اصلی این حاشیه امن قدرت، خود دچار چالش های جدی در قدرت خود شده است که مهمترین آن را می توان در آخرین جلسه شورای خبرگان رهبری مشاهده کرد. در این جلسه از 18 سخنرانی که به ایراد سخنرانی پرداختند 16 نفر از آنها اقدام به انتقاد جدی از آقای هاشمی پرداختند.
البته در آخر این نکته اساسی را نباید فراموش کرد که آقای هاشمی دشمن نیست، بلکه یکی از خودی هاست که به دلایلی که شاید در آینده به آن خواهیم پرداخت دچار اشتباهات و ضررهای بسیار بزرگ برای نظام شده اند و تا زمانی که مقام معظم رهبری در قبال ایشان موضع تندی اتخاذ نکرده اند ما نیز نباید تندروی داشته باشیم، اما روشنگری از وظایف ماست.